روزی یک دانشجوی پزشکی از استادش پرسید: استاد، سیاست یعنی چه؟
استاد نگاهی به او کرد و پاسخ او را به بعد موکول کرد. فردای همان روز استاد پزشک در اطاق تشریح در حال کالبد شکافی یک جسد و آموزش آناتومی به دانشجویانش بود. در حین تدریس ناگهان استاد انگشتش را به داخل مقعد مرده در حال تشریح فرو کرد، سپس انگشتش را بیرون کشید و در مقابل همه دانشجویان آنرا به داخل دهانش برد و مکید. همه دانشجویان حیرت زده و منزجر شده بودند و کم مانده بود که بالا بیاورند. تدریس تمام شد و دانشجویان در حال ترک کلاس بودند، استاد دانشجویی را که روز قبل از او معنای سیاست را پرسیده بود را به کناری کشید و گفت آیا معنای سیاست را فهمیدی؟ و سپس توضیح داد که من انگشت خود را در مقعد مرده فرو نمودم ولی وقتی آنرا بیرون کشیدم انگشت کناری آن را که تمیز بود در دهانم کردم و هیچ کدام از دانشجویان هم متوجه این امر نشدند. آری این معنای سیاست است. مصون نگاه داشتن خود در عین انجام پلیدترین کارهای ممکنه.
کافی است به سیاسیون و سیاست در دنیای معاصر بنگرید تا این مهم را دریابید. قضاوت و مثالهای موجود به عهده شما
۱ نظر:
سلام، من كارشناس ارشد علوم سياسي هستم و البته يك فعال سياسي ... متاسفم از نوع نگاهتان به سياست ... در سياست مقدس ترين انسان ها و پليد ترين انسان ها حضور دارند. ما مصدق، بازرگان، شريعتي، سحابي، گل سرخي، فاطمي، امير كبير و صدها انسان پاك ديگر را در عرصه سياست مشاهده كرده ايم . سياست تنها عرصه پليدان نيست.
ارسال یک نظر