کاری که احمدینژاد با حمایت رهبر مادامالعمرش در این سه سال کرد واقعا در تاریخ کمسابقه است. تا جاییکه من از تاریخ خبر دارم مشابه کار رهبر مادام العمر ایران و وزیر نادانش احمدينژاد در زمان ناصرالدین شاه و وزیرش میرزا آقا خان نوری تکرار شده است. از هر کدام اینها یک فاجعه حماقتآمیز ذکر میکنم و قضاوت بقیهاش با شما. اگرشما هم در تاریخ سیصد ساله اخیر ایران مشابه نابودگری احمدینژاد سراغ دارید لطف کنید بنده را هم مطلع نمایید. قبل از میرزا آقا خان نوری، امیرکبیر وزیر ناصرالدین شاه بود. از شایستگی و مدیریت او همه مطلعند. در عرض سه سال وزارت خود، کشور و به خصوص صنایع را متحول کرده بود و دارلفنون را همزمان با دارالفنون کشور ژاپن راهاندازی کرده بود. روزی امیرکبیر واطرافیانش با یک سماور که از فرنگ آورده شده بود چایی درست میکردند، امیرکبیر پرسید کسی می تواند همانند این سماور نقرهای را در داخل کشور تولید کند. بلافاصله یک صنعتگر شایسته را آوردند و او با بررسی سماور در ظرف چند روز عینا یکی مشابه همان سماور نقره ای را تولید کرد و پیش امیرکبیر آورد . امیرکبیر برای خودکفایی و حمایت از صنایع داخلی مبلغی پول در اختیاراو قرار داد تا او به تولید انبوه سماور بپردازد و او هم مکان و لوازم و ابزار لازم را خریداری کرد تا کار را شروع کند . هنوز دو سه ماهی نگذشته بود که امیرکبیر را برکنار و در حمام فین کاشان کشتند و میرزا آقا خان نوری (یکی از فجایع تاریخ ایران) به وزارت برگزیده شد. او سماورساز را فراخواند و با ناسزا به او گفت که هر چه وزیر قبلی به تو پرداخت کرده را باید برگردانی و ما به تولیدات تو نیازی نداریم. صنعتگر بدبخت که همه پول دریافتی را به خرید لوازم و کارگر و کارگاه داده بود و امکان بازگرداندن پول را فورا نداشت فرصت خواست تا کار را به اتمام برساند و از محل فروش صنایع آن کارگاه پول را بازگرداند اما میرزا آقاخان نپذیرفت و قرار شد برای بازپسگیری پول او را بر خری سوار کرده تا مامورین دولتی در شهر بگردانند و با چوب آنقدر بر سرش بکوبند بلکه دل مردم به رحم آمده و ذره ذره برایش پول جمع شود و قرضش اداء گردد. به دستور میرزا آقا خان نوری همین کار را هم کردند و آنقدر بر سر این صنعتگر نگون بخت چوب کوبیدند تا بنده خدا کور شد و بقیه عمرش را هم به گدایی گوشه خیابان گذراند. این یک نمونه از فجایع وزرات میرزا آقاخان نوری بود بخشهایی عظیمی از کشور در زمان او از دست رفت و ضربات مهلکی بر اقتصاد کشور وارد شد. اگر چه او وزیر بود ولی در حال حاضر همه مردم، شاه مملکت در آن زمان را که چنین جانوری را بر سرکار گذاشته بود را عامل این بدبختیها میشناسند. اما امروز رهبر مادامالعمر ایران از وزیری مانند احمدینژآد به طورهمه جانبه حمایت می کند تا او هم ۲۳۰ میلیارد ثروت مردم ایران را در عرض سه سال خاکستر کند، همه دنیا را بر علیه ایران بسیج کند، کاری کند تا واردات به ایران همه ازشرکتهای واسطه در دبی یا دیگر کشورها انجام شود تا ۲۰ تا ۳۰ درصد گرانتر برای ایران تمام شود و غیره و غیره که شمردنش در این مقال میسر نیست . پس چرا گند این سوءمدیریت را مردم به رهبر مادام العمر ایران نسبت نمیدهند. به گمانم جفت ناصرالدین شاه ـ میرزاآقا خان نوری با جفت رهبر مادامالعمر ایران و احمدینژاد شباهتهای زیادی با هم دارند اما باور کنید فجایع دومی بیشتر بوده است. نظر شما چیست؟