غلام‌علی حداد عادل ، غلام پدر داماد خود و نه غلام علی(ع)

مطلبی از آقای نامشهور
در برنامه بیست و سی امشب (۲۵ مرداد) به نشست حداد عادل با گروهی از دانشجویان طرفدار احمدی‌نژآد اشاره شد، او به نویسنده مقالات عالیجناب سرخپوش و خانواده رفسنجانی اشاره کرد و گفت آن کسانی که روزگاری چنین انتقادهای تندی را از رفسنجانی و خانواده‌اش می‌کردند امروز طرفدار بی‌قید و شرط رفسنجانی گشته‌اند. البته در عوام‌فریبی این آقایان و حضرات شکی نیست ولی ایشان توجه نمی‌کنند که جنبش سبز از هر کس که با حسن‌نیت به این جنبش مردمی پیوسته و برای احقاق حقوق به حق مردم و برانداختن دودمان پر از دروغ و ریای احمدی‌نژآد و رهبر مادام العمرش تلاش می‌کند حمایت می‌کند فارغ از این‌که پیشینه این افراد چه بوده‌ است. در واقع این رفسنجانی است که با حمایت از جنبش سبز می‌تواند قدری از اعتبار از دست رفته خود را باز یابد و نه اینکه اعتباری به این جنبش و تلاش مردمی بدهد. حال کسانی که قبلا منتقد ایشان بوده‌اند اگر امروز نکته مثبتی را از آقای رفسنجانی بیینند و از آن حمایت کنند کار ناصوابی نکرده‌اند. بد آنجاست که رهبر جنایت کند و آقای حداد عادل حمایت کند، بد آنجاست که آقای حداد عادل آنقدر به این حمایت رهبر وابسته شود که تحت هیچ شرایطی نتواند و یا نخواهد از آن پایین بیاید و سقوط رهبر را سقوط خودش بداند. بد آنجاست که آقای حداد عادل به واسطه این که راه نقد را بر پدر شوهر دختر خودش و مافیای قدرت پیرامون او به کلی بسته است و در نتیجه همانند غلامی حلقه به گوش مجبور به شنیدن افاضات آنها و اطاعت بی قید شرط از آنها باشد. بد آنجا است که سقوط رهبر به معنای سقوط و فنا شدن آقای غلامعلی حداد عادل باشد حتی اگر سی سال دست بوسی و تملق کرده باشد و برای خود به خیال خودش اعتباری کذایی و نادرست هم فراهم کرده باشد. بنابراین آقای حداد عادل بهتر از است اول نظری به عاقبت شوم خود در این نظام پر از خدعه و فریب بیاندازد قبل از اینکه به امثال اکبر گنجی و یا دیگرانی که در کنار آقای کروبی زمانی به انتقاد از رفسنجانی پرداخته بودند. امروز اکبر گنجی که در همین جمهوری اسلامی شش سال بی‌گناه در زندان بود و آن اعتصاب غذاهای سنگین و کمرشکن را تجربه کرد نه غلام و حرف شنو رهبر است و نه گوش به زنگ حرف آقای رفسنجانی. او آن چه را می‌گوید که وظیفه حرفه‌ای خودش به عنوان یک روزنامه‌نگار می‌‌داند که در حال حاضر آزادیخواهی یک ملت مظلوم و گذار به دموکراسی پایدار می‌باشد. اکبر گنجی در آخرین بیانیه‌اش حمایت و امضای ۲۶۰ تن از بزرگترین مفاخر فرهنگی و علمی جهان را پشت سر خود داشت و آقای رفسنجانی هم اعتبارات اخیر مردمی خودش را از مردم و از آزادمردانی چون اکبر گنجی و یا افراد صادق و مردم مسلکی چون مهندس موسوی و مهدی کروبی کسب می‌کند. در صورتی‌که آقای حداد عادل باید دعاگوی فرشته مرگ باشد تا قطع نفس رهبر مادام‌العمرش را به تاخیر اندازد چرا که با مرگ و یا عزل رهبر، آقای حداد عادل یک مرگ حیثیتی و دردناک را تجربه خواهد کرد که بارها از مرگ طبیعی برای خود و یارانش سخت‌تر خواهد بود.

هیچ نظری موجود نیست: