مطلبی از آقای نامشهور
ديروز رهبر مادامالعمر نکتهاي را عنوان کرد که بواقع شگفتي انسانهاي معاصر را بر ميانگيزد، ميگويم معاصر به اين دليل که خود ايشان و مشاوران ثناگویش گويا در عصر حجر زندگي ميکنند. ايشان تحصيلات علوم انساني در دانشگاهها را مساوي دور شدن از فضاي اسلامي ميداند و خواستار عکسالعمل مسئولين شده است. خيليها اين را مقدمه اي براي يک انقلاب فرهنگي جديد تلقي ميکنند. براي آنکه فضاي فکري ايشان را بهتر درک کنيد بگذاريد واقعه مشابهي را از قول آقاي دکتر سروش برايتان نقل کنم. آقاي سروش در يکي از سخنرانيهاي خود اشاره کرده بودند که در اوايل دهه شصت آقاي خميني دقيقا همين حرف رهبر مادامالعمر فعلي ايران را خطاب به وزير علوم وقت گفته بودند و به شدت به علوم انساني تاخته و خواستار جلوگيري از اشاعه آن شده بودند. آقاي دکتر سروش عنوان کرد که بنده و جمعي از مسئولين آن زمان وقت گرفته و خدمت آقاي خميني رفتيم تا بفهميم جريان چيست و چرا ايشان چنين رويه ناصوابي را در قبال علوم انساني اتخاذ کرده است. آقاي دکتر سروش ادامه داد بنده در حضور آقاي خميني صحبت مفصلي را در خصوص ماهيت علوم انساني و ضرورت تدريس و تحقيق آن در دانشگاهها عنوان کردم. وقتي صحبت من تمام شد آقاي خميني تاملي نمودند و بعد رو به ما کردند و گفتند خب اين تقصير شماهاست که نميآييد اين مسائل را به من بگوييد، چون من تا حالا فکر ميکردم منظور از علوم انساني همين امور رقاصي و موارد مشابه آن است.
البته خود من وقتي اين مطلب را شنيدم برق از سرم پريد که چگونه يک مملکت هفتاد ميليوني زير دست چنين حاکمان نادانی اين همه مدت دوام آورده و هنوز مردم از گرسنگي نمردهاند. بعد يادم افتاد که ما نفت داريم و تا اين حاکمان بي لياقت نفت بی زبان را که ارث پدرشان می دانند خاکستر کرده و به حلق بنده و شما حواله کنند همچنان ميتوانند بر گرده اين ملت بيچاره سوار باشند. آري متاسفانه تاريخ در حال تکرار شدن است ولي مشکل اين جاست اين رهبر مادام العمر فعلي حتي همين قدر تواضع ندارد که به فرهيختگان و دانشمنداني همچون دکتر سروش گوش فرا دهد تا فرق علوم انساني و رقاصي را دريابد و این چنین احکام حکومتی ویرانگری صادر نماید.
ديروز رهبر مادامالعمر نکتهاي را عنوان کرد که بواقع شگفتي انسانهاي معاصر را بر ميانگيزد، ميگويم معاصر به اين دليل که خود ايشان و مشاوران ثناگویش گويا در عصر حجر زندگي ميکنند. ايشان تحصيلات علوم انساني در دانشگاهها را مساوي دور شدن از فضاي اسلامي ميداند و خواستار عکسالعمل مسئولين شده است. خيليها اين را مقدمه اي براي يک انقلاب فرهنگي جديد تلقي ميکنند. براي آنکه فضاي فکري ايشان را بهتر درک کنيد بگذاريد واقعه مشابهي را از قول آقاي دکتر سروش برايتان نقل کنم. آقاي سروش در يکي از سخنرانيهاي خود اشاره کرده بودند که در اوايل دهه شصت آقاي خميني دقيقا همين حرف رهبر مادامالعمر فعلي ايران را خطاب به وزير علوم وقت گفته بودند و به شدت به علوم انساني تاخته و خواستار جلوگيري از اشاعه آن شده بودند. آقاي دکتر سروش عنوان کرد که بنده و جمعي از مسئولين آن زمان وقت گرفته و خدمت آقاي خميني رفتيم تا بفهميم جريان چيست و چرا ايشان چنين رويه ناصوابي را در قبال علوم انساني اتخاذ کرده است. آقاي دکتر سروش ادامه داد بنده در حضور آقاي خميني صحبت مفصلي را در خصوص ماهيت علوم انساني و ضرورت تدريس و تحقيق آن در دانشگاهها عنوان کردم. وقتي صحبت من تمام شد آقاي خميني تاملي نمودند و بعد رو به ما کردند و گفتند خب اين تقصير شماهاست که نميآييد اين مسائل را به من بگوييد، چون من تا حالا فکر ميکردم منظور از علوم انساني همين امور رقاصي و موارد مشابه آن است.
البته خود من وقتي اين مطلب را شنيدم برق از سرم پريد که چگونه يک مملکت هفتاد ميليوني زير دست چنين حاکمان نادانی اين همه مدت دوام آورده و هنوز مردم از گرسنگي نمردهاند. بعد يادم افتاد که ما نفت داريم و تا اين حاکمان بي لياقت نفت بی زبان را که ارث پدرشان می دانند خاکستر کرده و به حلق بنده و شما حواله کنند همچنان ميتوانند بر گرده اين ملت بيچاره سوار باشند. آري متاسفانه تاريخ در حال تکرار شدن است ولي مشکل اين جاست اين رهبر مادام العمر فعلي حتي همين قدر تواضع ندارد که به فرهيختگان و دانشمنداني همچون دکتر سروش گوش فرا دهد تا فرق علوم انساني و رقاصي را دريابد و این چنین احکام حکومتی ویرانگری صادر نماید.
۱ نظر:
حالا میفهمم چرا آیت الا منتظری بارها گفته و میگوید خامنه ای لیاقت این مقام را ندارد..خامنه ای فرهنگ این مقام را ندارد..خامنه ای سواد این مقام را ندارد..
ارسال یک نظر